loading...
پارسی لایف
سخنی با بازدید کنندگان

  با سلام


 

 خدمت بازدیدکنندگان محترم 



 امیدوارم لحظات خوشی رو داشته باشید!!!!


   

 دوستتون دارم


  نامدار   

                  

                    


نامدار بازدید : 23 سه شنبه 17 بهمن 1391 نظرات (0)

 


 

به گزارش ايسنا، جواد نکونام در نشست خبري پيش از بازي تيم‌هاي ملي فوتبال ايران و لبنان درباره اين مسابقه و همچنين در واکنش به صحبت‌هاي سرمربي و بازيکن تيم لبنان که معتقد بودند ايراني‌ها حرف‌هاي ارزاني مي‌زنند که باخت‌شان را با دلايل نادرستي توجيه مي‌کنند، اظهار کرد: به هر حال آن بازي ديگر گذشته است. اول اينکه بايد بپذيريم ما آن مسابقه را باختيم و سه امتيازي که در راه رسيدن به جام جهاني مي‌توانستيم کسب کنيم از دست رفت، اما فردا بازي ديگري در راه است. ما خوشحاليم لبناني‌ها در گروه ما قرار دارند و فرصت سه بار بازي کردن دوباره مقابل اين تيم را داريم.

وي افزود: مهم اين است که به گذشته فکر نکنيم و روي بازي فردا متمرکز شويم. ما مقابل تماشاگران ايراني در استاديوم آزادي به ديدار لبنان مي‌رويم. در بازي رفت چند بازيکن تيم ايران نبودند و زمين هم نامناسب بود که خود لبناني‌ها به اين موضوع اعتراف داشتند. قطعا وقتي چنين برد ارزشمندي را برابر ايران به دست آوردند، اين موارد را رد مي‌کنند. چون آرزوي چندين ساله‌شان بود که بتوانند ايران را شکست دهند.

کاپيتان تيم ملي گفت: به هر حال ما بايد اين موضوع را فراموش کنيم و سعي کنيم نتيجه خوبي بگيريم. لبنان در بازي برگشت مقدماتي جام جهاني مانند اين مسابقه کار دشواري را در تهران خواهد داشت. آن‌ها کاري جز اتلاف وقت نمي‌توانند انجام دهند که اين دست ما نيست اما ما نسبت به ساير شرايط اين تيم آگاه هستيم و براي بازي فردا هم خوب تمرين کرده‌ايم.

نکونام در واکنش به اينکه لبناني‌ها جنگ رواني را آغاز کرده‌اند و احتمالا در بازي فردا هم شاهد رفتارهايي از آن‌ها خواهيم بود، گفت: آن‌ها به دنبال بر هم زدن تمرکز ما هستند چه درون و چه بيرون زمين. اما ما بايد حرفه‌اي برخورد کنيم. آن‌ها مي‌خواهند با اين کارها ضعف‌هاي خودشان را پوشش دهند چون مي‌دانند که ضعيف‌تر از ما هستند. شايد بتوانند مقداري تمرکز ما را بر هم بزنند اما بازيکنان تيم ايران انگيزه و روحيه بالايي داشته و کاملا براي بازي فردا آماده‌اند. به مردم ايران قول مي‌دهم که ما با تمام توان مقابل لبنان بازي کنيم و آن‌ها را شکست دهيم.

 

نامدار بازدید : 24 دوشنبه 09 بهمن 1391 نظرات (0)

بیش از 519 سال از ورود كریستف كلمب به قاره آمریكا گذشته و اكنون مردم این قاره، به مناسبت فرا رسیدن 10 اكتبر هر سال كه به نام «كلمب» نام‌گذاری شده، با برپایی جشن و مراسمی ‌به خرید لوازم خانگی و یا تفكر درمورد مسائلی می‌پردازند كه هیچ ربطی به «كریستف كلمب» ندارد!
سایت « لایوساینس» به بهانه روز كلمب در گزارشی به اشتباهاتی پرداخته كه مردم قاره آمریكا در مورد كلمب گرفتار آن و در نتیجه بزرگ‌نمایی وی شده‌اند.

«كلمب» گرد بودن زمین را كشف كرد!
به گفته محققان، اشتباه نخست مردم قاره آمریكا كه به باورهای غلط آنها انجامیده، آن است كه كلمب،‌ گرد بودن زمین را كشف كرد! در این صورت، باید گفت «كلمب» بسیار دیر رسیده بود! ریاضیدانان یونان باستان پیش از آن ثابت كرده بودند زمین مسطح نبوده و گرد است. فیثاغورث در قرن ششم قبل از میلاد این ایده را مطرح كرد. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد نیز یك گواه فیزیكی، مانند سایه زمین بر روی ماه و انحنای زمین كه توسط تمام ملوانان در زمان نزدیكی به خشكی شناخته شده، ارائه كرد. در قرن سوم قبل از میلاد «اراتوستن» توانست شكل و محیط زمین را با هندسه پایه نشان دهد.
«كلمب» كه یك فرد خودآموخته بوده، محیط زمین را بسیار دست کم می‌گرفت. وی همچنین بر این تصور بود كه اروپا از اندازه واقعی آن بزرگتر بوده و ژاپن در فاصله زیادی از ساحل چین قرار دارد. به همین دلایل وی بر این تصور بود كه با سفر به سمت غرب، به آسیا خواهد رسید.

«كلمب» قاره آمریكا را كشف كرد؟
شاید بتوان وجود میلیونها انسان ساكن قاره امریكا و نیز موضوع كشف این قاره قبل از «كلمب»، همچنین سفر «لیف اریکسون»، کاوشگر اسکاندیناویایی كه 500 سال قبل از «كلمب» به گرین‌لند و كانادا وارد شده بود را نادید گرفت، اما حتی اگر كریستف كلمب را كاشف آمریكا بدانیم، خود از آن بی‌خبر بوده است. وی تا زمان مرگ از سفر خود به آسیا صحبت می‌كرد. «كلمب» در حقیقت، ابتدا به شناسایی مجمع‌الجزایر «باهاماس» و سپس جایی كه اكنون به شكل كشورهای هائیتی و دومنیكن در آمده، پرداخته بود. وی سپس به سوی آمریكای جنوبی رفته و هیچ گاه با آنچه امروزه ایالات متحده امریكا نامیده می‌شود، روبه‌رو نشد.
پس دلیل جشن گرفتن آمریكایی‌ها برای كسی كه تصور ورد به آسیا را به جای امریكا داشته، چیست؟ به این دلیل كه آمریكای قدیم در آن زمان در حال جنگ با انگلیس بود و نه اسپانیا؛ و «جان كابوت» در آن زمان موفق به كشف بخشهایی از مناطق انگلیسی‌ها در این قاره جدید در سال 1497 شد كه راه را برای استعمار بیشتر آمریكای شمالی توسط انگلیس هموار كرد. از این رو استعمارگران آمریكایی در عوض «كابوت» ، «كلمب» را به عنوان قهرمان خود مطرح كردند.

معرفی بیماری «سفلیس» به اروپا توسط «كلمب»؟!
این مسأله به شدت مورد بحث است. سفلیس در آمریكا پیش از ورود كلمب وجود داشته و بروز آن در اروپا برای حدود یك قرن ادامه داشته است. یونانیان باستان، زخمهای این بیماری را مشابه سفلیس توصیف كرده‌اند. شاید در اثر تصادف، شیوع سفلیس در ناپل در سال 1494 در زمان هجوم فرانسه و دو سال پس از بازگشت كلمب اتفاق افتاده بود؛ اما گذشته از تعریف زخمهای سفلیس مانند، توسط بقراط، بسیاری از محققان بر این باورند كه یك موج از بیماری سفلیس در قرن سیزدهم میلادی در میان راهبان آگوستین در یك بندر انگلیسی زبان «كینگستون» وجود داشته است. این شهر ساحلی پذیرای تعداد زیادی از ملوانان بوده كه مناطق مختلف به آن وارد می‌شدند. تحلیل و بررسی استخوانهای ساكنان بیمار این شهر نشان داده كه این بیماری پیش از سفر كلمب رواج داشته است.

«كلمب» در فقر و ناشناس مرد!
«كریستف كلمب» در زمان مرگ كه در سال 1506 و در سن 54 سالگی وی در اسپانیا رخ داد، ثروت چندانی نداشت؛ اما فقیر نیز محسوب نمی‌شد. وی از لحاظ اقتصادی، زندگی راحتی داشت؛ گرچه از بیماری آرتروز رنج می‌برد.

كار قابل توجه «كلمب» چه بود؟
بر پایه این گزارش، با وجود تمام موارد اشتباه گفته شده درباره كلمب، وی اما به افزایش دانش بشر در مورد بادهای تجاری كمك شایانی كرد؛ بادهای تجاری به بادهای شرقی عرض جغرافیایی پایین‌تر که وارد کارائیب شده و بادهای غربی عرض جغرافیایی بالاتر که می‌تواند یک کشتی را به اروپای غربی بازگرداند، گفته می‌شوند.

نامدار بازدید : 18 دوشنبه 09 بهمن 1391 نظرات (0)

این دانش‌آموز ۱۵ ساله هندی می‌گوید هرگز فکر نمی‌کرده است که «ایده احمقانه‌اش» مورد توجه یکی از پیشروترین دانشگاه‌های تحقیقاتی جهان قرار گیرد…

یک دختر ۱۵ ساله هندی موفق به ابداع روشی شده است که با استفاده از آن می‌توان گوشی‌های تلفن همراه را توسط ضربان قلب شارژ کرد.


در این ایده که هم‌اکنون توسط دانشمندان دانشگاه استنفورد در حال بررسی است، ضربان قلب انسان با استفاده از یک مچ‌بند مخصوص به جریان الکتریسیته تبدیل و سپس از این جریان برای شارژ تلفن‌های همراه استفاده می‌شود.
«ساروجینی مهاجان»، یکی از دانش‌آموزان دختر یکی از مدارس مستقر در غرب دهلی‌، ایده این اختراع را از ساعت مچی «بدون نیاز به کوک» خود گرفته است. وی می‌گوید این ایده زمانی به ذهنش خطور کرد که مشغول تماشای همزمان ساعت مچی و تلفن همراه خود بود.

یکی از مدرسان این مدرسه در همین رابطه به روزنامه تلگراف گفت: «وی متوجه شد که ساعتش نیازی به کوک و یا شارژ کردن ندارد و پس از آن تحقیق درباره “شارژ با استفاده از ضربان نبض” را آغاز کرد».

این مدرس اضافه کرد: «وی ایده‌اش را پیش معلم علوم خود برد و معلم نیز آن را به بنیاد اختراعات ملی هند ارائه کرد».

این ایده در وبسایت بنیاد اختراعات به نمایش در آمد و پس از آن بود که توجه دانشمندان دانشگاه استنفورد را به سوی خود جلب کرد.

به نظر می‌رسد که این ابداع چه در کشورهای در حال توسعه که استفاده از تلفن همراه در آن‌ها رو به گسترش است اما برق به میزان کافی وجود ندارد و چه در کشورهای توسعه یافته، ظرفیت بالقوه‌ عظیمی برای رشد داشته باشد.

این دانش‌آموز ۱۵ ساله هندی می‌گوید هرگز فکر نمی‌کرده است که «ایده احمقانه‌اش» مورد توجه یکی از پیشروترین دانشگاه‌های تحقیقاتی جهان قرار گیرد.
وی در این باره می‌گوید: «اگر بتوانیم ساعت‌هایی داشته باشیم که با نبض انسان کار می‌کنند، چرا این ایده را در مورد تلفن‌های همراه عملی نکنیم»؟

نامدار بازدید : 22 دوشنبه 09 بهمن 1391 نظرات (0)

 

دانشمندان اعلام کردند که مریخی ها وجود دارند اما نه به شکلی که برای ما قابل تشخیص باشد. دانشمندان اعتقاد دارند کشف مواد معدنی در زیر سطح سیاره سرخ قویترین دلیل برای وجود حیات در مریخ است. برخلاف آنچه که تصور می شد همسایه آسمانی ما سرزمین انسانهای کوچک اندام سبز و یا آبی رنگ نیست و به نظر می رسد که تنها شکل حیات در این سیاره میکروارگانیسمهای ساده هستند.

دهانه برخوردی بزرگ مک لاگلین که توسط یک خرده سیاره به وجود آمده و سطح مریخ را خورد کرده، این دهانه برخوردی نشانه هایی از حیات را در خود داشته است

دانشمندان دانشگاه ابردین با بررسی اطلاعات مدارگرد اکتشافی مریخ و فضاپیمای مریخ اکسپرس سازمان فضایی اروپا و همچنین تحلیل سنگها به این نتیجه رسیدند که سطح مریخ دربرگیرنده خاک رس و مواد معدنی که ساختار شیمیایی آنها به وسیله آب تغییر کرده است

تصویر ارائه شده توسط ناسا که سایه های ساعات پایانی روز را در مریخ نشان می دهد

تحقیقات جدید که با همکاری موزه تاریخ طبیعی و دانشگاه ابردین انجام شده نشان می دهد تمام عوامل حیات طی دوره طولانی از تاریخ این سیاره در زیر سطح آن قرار داشته اند.

وقتی که شهاب سنگها به سطح مریخ برخورد کردند آنها چون کاوشگران طبیعی عمل کردند و سنگهایی را از پوسته زیرین مریخ به روی سطح آوردند. دانشمندان دانشگاه ابردین با بررسی اطلاعات مدارگرد اکتشافی مریخ و فضاپیمای مریخ اکسپرس سازمان فضایی اروپا و همچنین تحلیل سنگها به این نتیجه رسیدند که سطح مریخ دربرگیرنده خاک رس و مواد کانی که ساختار شیمیایی آنها به وسیله آب تغییر کرده، است.

درحالی که نیمی از حیات روی زمین از میکروارگانیسمهای ساده تشکیل شده که زیر سطح زندگی می کنند، دانشمندان پیشتر اعتقاد داشتند که همین وضعیت برای مریخ نیز صدق می کند.

جان پارنل 55 ساله زمین شناس دانشگاه ابردین که عرصه تحقیقات وی مطالعه ترکیب و تغییرات شیمیایی پوسته زمین است، یکی از نخستین متخصصانی است که از شواهد حیات در مریخ پرده برداری کرده است.

دکتر جوزف میشالسکی نویسنده این تحقیق و زمین شناس سیاره ای در موزه تاریخ طبیعی اظهار داشت: تمام عوامل حیات در مریخ وجود دارند اما در این شرایط تنها ارگانیسمهای تک سلولی می توانند زنده بمانند.

وی افزود: اگر هیچ گونه حیاتی در مریخ کشف نمی شد، من تعجب می کردم، حتی بیشتر از آنکه روزی کشف شود که شکل ساده حیات در محیط وجود دارد و باید گفت که اگر حیات در این سیاره وجود داشته است، این احتمال وجود دارد که امروز نیز وجود داشته باشد.

برخی از دهانه های برخوردی عمیق در مریخ نیز به عنوان حوضچه یا آبگیر عمل می کند که در آنها کانیهای کربنات وجود دارد. جریانهایی که این کانیها را شکل داده اند روزی می توانستند به ما اطلاعات بیشتری درباره حیات زیر سطح مریخ بدهند و همچنین سرنخهایی از چگونگی شکل گیری حیات در زمین ارائه کنند.

نامدار بازدید : 23 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

روزی کوروش در حال نیایش با خدا 
گفت:خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته و جز خدمت به بشر هیچ نکرده 
از تو خواهشی دارم.آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟خدا گفت:البته! 

_از تو میخواهم یک روز،فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز را 
بررسی کنم.سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم. 

_چرا چنین چیزی را میخواهی؟به جز این هرچه بخواهی برآورده میکنم، اما این را نخواه. 

_خواهش میکنم.آرزو دارم در سرزمین پهناورم گردش کنم و از نتیجه ی سالها 
نیکی و عدالت گستری لذت ببرم.اگر چنین کنی بسیار سپاسگذار خواهم بود و اگر 
نه،باز هم تو را سپاس فراوان می گویم. 

خداوند یکی از ملائک خود را برای همراهی با کوروش به زمین فرستاد و کوروش 
را با کالبدی،از پاسارگاد بیرون کشید.فرشته در کنار کوروش قرار گرفت.کوروش 
گفت: ((عجب!اینجا چقدر مرطوب است!)) و فرشته تاسف خورد. 

_میتوانی مرا بین مردم ببری؟میخواهم بدانم نوادگان عزیزم چقدر به یاد من هستند. 

و فرشته چنین کرد.کوروش برای اینکار ذوق و شوق بسیاری داشت اما به زودی 
ناامیدی جای این شوق را گرفت.به جز عده ی اندکی،کسی به یاد او نبود .کوروش 
بسیار غمگین شد اما گفت:اشکالی ندارد.خوب آنها سرگرم کارهای روزمره ی 
خودشان هستند.فرشته تاسف خورد. 

در راه میشنید که مردم چگونه یکدیگر را صدا میزنند:عبدالله!قاسم!... 

_هرگز پیش از این چنین نام هایی نشنیده بودم!!!
 



فرشته گفت:این اسامی عربی هستند و پس از هجوم اعراب به ایران مرسوم شدند. 

_اعراب؟!!! 




بله.تو آنها را نمیشناسی.آخر آن موقع که 
تو بر سرزمین متمدن و پهناور ایران حکومت میکردی،و حتی چندین قرن پس از 
آن،آنها از اقوام کاملا وحشی بودند. 

کوروش برافروخت: یعنی میگویی وحشی ها به میهنم هجوم آورده و آن را تصرف کردند؟!پس پادشاهان چه میکردند؟!!! 

فرشته بسیار تاسف خورد. 

سکوت مرگباری بین آنها حاکم شده بود.بعد از مدتی کوروش گفت:تو می دانی که 
من جز ایزد یکتا را نمی پرستیدم.مردم من اکنون پیرو آیینی الهی هستند؟ 

_در ظاهر بله! 

کوروش خوشحال شد: خدای را سپاس! چه آیینی؟ 

_اسلام 

_چگونه آیینی است؟ 

_نیک است 

وکوروش بسیار شاد شد. اما بعد از چندین ساعت معنی در ظاهر بله را فهمید و فهمید که بت های زیادی بر قلبهای مردم حکومت می کند. 

_نقشه فتوحات ایران را به من نشان می دهی؟ می خواهم بدانم میهنم چقدر وسیع شده. 

وفرشته چنین کرد. 

_همین؟!!! 

کوروش باورش نمی شد. با نا باوری به نقشه می نگریست. 

_پس بقیه اش کجاست؟ چرا این سرزمین از غرب و شرق و شمال و جنوب کوچک شده است؟!!! 

و فرشته بسیار زیاد تاسف خورد
 







خیلی دلم گرفت ، هرگز انتظار چنین وضعی 
را نداشتم. میخواهم سفر کوتاهی به آنسوی مرزها داشته باشم و بگویم ایران 
من چه بوده شاید این سفر دردم را تسکین دهد. 

فرشته چنین کرد، تازه به مقصد رسیده بودند که با مردی هم کلام شدند.پس از 
چند دقیقه مرد از کوروش پرسید:راستی شما از کجا می آیید؟ کوروش با لبخندی 
مغرورانه سرش را بالا گرفت و با افتخار گفت: 

ایران! 

لبخند مرد ناگهان محو شد و گفت : اوه خدای من، او یک تروریست متحجّر است! 

عکس العمل آن مرد ابدا آن چیزی نبود که کوروش انتظار داشت. قلب کوروش شکست. 

_مرا به آرامگاهم باز گردان. 

فرشته بغض کرده بود: اما هنوز خیلی چیزها را نشانت نداده ام، وضعیت اقتصادی، فساد، پایمال کردن حقوق بانوان، زندان های سیاسی ... 

کوروش رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا مرا ببخش که بیهوده بر خواسته ام پافشاری کردم، کاش همچنان در خواب و بی خبری به سر می بردم. 

و فرشته گریست.

نامدار بازدید : 18 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

 


روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.

در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند...

کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوءقصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پبش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟

ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرفنظر می کنم.

ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرفنظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرفنظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرفنظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد. 

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و... شناخته شده‌ است. تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر اَنشان(شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سفالینهٔ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌ است. ایرانیان کوروش را پدر می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح ‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

 

نامدار بازدید : 22 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

 

زنی که توسط موجودات فضایی باردار شده بود!!

خانم جیوانا از ایتالیا کسی است که تصور میشود از تماس با موجودات فرا زمینی باردار شده باشد!
این جریان موجب شوک واقعی در اروپا و بخصوص در ایتالیا شده است – این داستان مشابه یک رمان علمی تخیلی می ماند اما با توجه به آثار و شواهد موجود ، مورد جیوانا تاثیر برانگیز است.

شرح واقعه و جنین بیگانه درون او
این داستان توسط جیوانا که در منطقه سرد دنیا زندگی میکند در تیرماه ۸۹ عنوان گردیده است ، داستانی نه درباره تماس ، بلکه در خصوص ربوده شدن وی که اولین بار در ۴ سالگی آغاز شد.
اکنون او ۴۱ سال سن دارد و برای اولین بار در خصوص این ماجرا سخن می گوید:
من به یاد می آورم بشقاب پرنده ای رو که در هوا معلق بود ، اون به رنگ متالیک بود (نقره ای) ، من بخاطر نمی آورم به چه صورت و چگونه وارد آن شدم و خودم رو در هوا شناور میدیدم – ۴ موجود در اطاق من وجود داشتند ، هیچ چیزی به من متصل نبود (در حالت خوابیده معلق در هوا) و آنها گفتند که حرکتی نکنم

 

 


مصاحبه کننده: و اونها چگونه این رو به شما گفتند؟
جیوانا : بوسیله تله پاتی این رو گفتند ، اونها گفتند که برای اینکه اتقاقی برای من نیفتد من حرکتی نکنم و اینکه اونها قصد ندارند کاری با من بکنند (آسیبی به من وارد کنند)

- پس اونها چه قصدی داشتند؟
اونها بیشتر در حال تحقیق روی مواد بیولوژیکی بودند – بافت و خون و … ، من وقایع این جریان رو کم کم به یاد می آورم (در طول گذشت زمان پس از واقعه)

- آیا دلیل یاد آوری شما به خاطر نشانه هائی است که داشتید؟
بله ، این بخاطر نشانه هائی بوده که من داشتم (نشانه ها: محل‌های زخم کوچک در نقاطی مانند کمر ، سینه ، پا) – محل اثراتی از نور (مانند شب تاب) در بدن او مشاهده شده است (با انعکاس نور مشابه ماورائ بنفش به رنگی فسفری در نقاط مختلف بدن جیوانا در فیلم دیده می شود مشابه باقی ماندن اثر زمانی که دست خیس به بدن برخورد کند و اثر بجای بگذارد) ، این ماده روی پوست تمام آن موجودات فرا زمینی بوده که پس از تماس در بدن ما نفوذ کرده و به عنوان یک ماده ضدعفونی کننده مورد استفاده قرار گرفته ، به همین علت از آلوده شدن آنها توسط ما و همچنین ما توسط آنها از برخورد فیزیکی جلوگیری بعمل می آمده 
- زمانی که در آزمایشگاه تجزیه شدند مشخص گردید که این ماده از مواد طبیعی نبوده ، این ماده مشتق از سیلیس و میکا شناسائی شد – این نمونه از اتاق جیوانا گرفته شده است (داخل یک پلاستیک) و آن در یک پارچه لوله شده در منزل وی پیدا شده است. 

بنظر محققین اثری از نیترات فسفر در آن ماده پیدا نشده که موجب درخشندگی طبیعی آن است ، این یک ماده بسیار خاص است – الکترونهای این ماده بسیار برانگیخته و شگفت آور هستند که ما به اون تغییر ساختاری میگیم و به آن یک میدان بزرگ مغناطیسی میدهد. 

مثل این میماند که ما فسفر را در یک شتاب دهنده ذره ای بگذاریم که البته جیوانا به هیچوجه نمی توانسته در خانه خودش چنین چیزی را بسازد – جیوانا شرح میداد که آنها قادر بودند با نور از حرکت انسان جلوگیری کنند (زمانی که معلق در سفینه بر روی او آزمایش انجام میشد)

ما در سرشت آن موجدات مانده ایم و بسیاری از چیزهائی که جیوانا نمیتواند بخاطر بیاورد اما ما با این همه ادله چه باید انجام دهیم (دلایلی که محققین معتقدند موجودات فرا زمینی به انسان ها نیاز دارند)

بخاطر اینکه ما سازگار با نژاد بیولوژیکی هستیم ، ما تنها از نظر زیستی سازگار هستیم ، ما از لحاظ ژنتیک به گونه آنها خیلی نزدیک هستیم ، ما کمک میکنیم به ایجاد گونه دو رگه از آنها و ما این نژاد محکوم به انقراض هستند مگر اینکه ما به آنها کمک کنیم. 

در جهت اثبات این مدعی شاهد آن زندگی جیوانا میباشد (که در ادامه می خوانید)

به گزارش خلیج فارس آن‌لاین؛ جیوانا فیلم ها و عکس هائی داشت از بشقاب پرنده ای که او را ربوده بود ، این فیلمها تاثیر گذار هستند و توسط جیوانا با تلفن همراه در شب گرفته شده اند که می توان حرکت مورب بشقاب پرنده با نوری قوی در داخل در حال پرواز را مشاهده کرد که بنظر نمی رسد چیزی مشابه آن در زمین باشد (تا کنون تولید یا ساخته شده باشد)

 

 

 

در عکس های دیگر تصاویر بسیار روشن و واضح هستند ، با آثار و شواهد مرجع میتوان اطمینان حاصل کرد که آن یک بشقاب پرنده است ، معاینات رادیولوژیک جیوانا ثابت کرد که در مغز او چیزی کاشته و نصب شده است – مطالعاتی انجام شد که آن شی غیر عادی بوده است. 

او گفت : من هیچ زخمی نداشتم که بنظر رسد شیئ رو داخل بدنم کنند. 

جیوانا در زمان مطالعات و آزمایشات ، یکی از دکترها چیزی مشابه به نوزاد در بدن او پیدا کرد اما بنظر اون یک نوزاد نمی رسید ، با عوارض بوجود آمده در بدن او بعد از مدتی سقط جنین جیوانا صورت گرفت و چیزی که پس از سقط توسط دکتر دیده شد وحشتناک بود. 

یک ترکیب دو رگه بین انسان و موجودات فضائی – تمام مراحل توسط دوربین ثبت شد ، تصاویری بسیار تکان دهنده ، نوعی جفت که در داخل بدن جیوانا تولید شده بود پیدا شد ، موجودی با ویژگی های انسانی دارای بالا تنه و پائین تنه با دو دست و پا ، نیم تنه بالا و صورت آن مشابه نژاد ربایندگان فضائی بنظر میرسد (بصورت غورباقه مانند با چشمهائی بزرگ)
سقط جنینی که با ناهنجاریهای ظاهری به مانند یک هیولا بود!

نامدار بازدید : 23 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

آیا می دانید:اولین مردمانی که حیوانات خانگی را تربیت کردند و جهت بهره مندی از آنان استفاده کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که مس را کشف کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که آتش را در جهان کشف کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که ذوب فلزات را آغاز کردند ایرانیان بودند در شهر سیلک در اطراف کاشان 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که کشاورزی را جهت کاشت و برداشت کشف کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که نخ را کشف کردند و موفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که سکه را در جهان ضرب کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که عطر را برای خوشبو شدن بدن ساختند ایرانیان بودند 

 

آیا می دانید:اولین مردمانی که کشتی یا زورق را ساختند ایرانیان بودند به فرمان یکی از پادشاهان زن ایرانی 

 

آیا می دانید:اولین ارتش سواره نظام در دنیا توسط سام ایرانی اختراع شد با 115 سرباز 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پیش در جنوب ایران ، ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که شیشه را کشف کردند و از آن برای منازل استفاده کردند ایراینان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که زغال سنگ را کشف کردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که مقیاس سنجش اجسام را کشف کردند ایرانیان بودن 
 

آیا می دانید:اولین مردمانی که به کرویت زمین پی بردند ایرانیان بودند 
 

آیا می دانید:اولین 
مردمانی که قاره آمریکا را کشف کردند ایراینان بودند و کریستف کلب و 
واسکودوگاما بر اثر خواندن کتابهای ایرانی که در کتابخانه واتیکان بوده به 
فکر قاره پیمایی افتادند 

 

آیا می دانید:کلمه شاهراه از راهی که کورش کبیر بین سارد پایتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته شده است 
 

آیا می دانید:کورش کبیر در شوروی سابق شهری ساخت به نام کورپولیس که خجند امروزی نام دارد 
 

آیا می دانید:کورش 
پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت و برای ابراز محبت به بابلی ها به خدای 
آنان احترام گذاشت و در همان معبد که بیش از 1000 متر بلندی داشت برای 
اثبات حسن نیت خود به آنان تاج گذاری کرد 

 

آیا می دانید:اولین هنرستان فنی و حرفه ای در ایران توسط کورش کبیر در شوش جهت تعلیم فن و هنر ساخته شد 
 

آیا می دانید:دیوار چین با بهره گیری از دیواری که کورش در شمال ایران در سال 544 قبل از میلاد برای جلوگیری از تهاجم اقوام شمالی ساخت ، ساخته شد 
 

آیا می دانید:اولین 
سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس 
بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد 

 

آیا می دانید:کمبوجبه 
فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر 
خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز 
ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر 
را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر 
کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام 
به خدایان مصر نشان میدهد . او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل 
نکرد و بی احترامی به آنان ننمود 

 

آیا می دانید:داریوش 
کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده 
بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی 
ایران رابر سر تهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( 
طلا ) و سیکو ( نقره ) 
را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد 

 

آیا می دانید:داریوش 
کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان 
بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به 
همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی 
نام گرفت . ( داریوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از 
خود می اندیشید . ) 

 

آیا می دانید:داریوش 
در پایئز و زمستان 518 - 519 قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد 
و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران 
مصری بروی کاغد آورد 

 

آیا می دانید:داریوش 
در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری 
آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم 
نام گرفت 

 

آیا می دانید:اولین بار پرسپولیس 
به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه 
سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ ؟?? 
سال به طول انجامید 

 

آیا می دانید:داریوش 
برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 
10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار 
هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران 
به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر 
میداده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند.
 

آیا میدانید:اولین قومی که چشم مصنوعی ساختند ایرانیان در ۵۰۰۰ سال پیش بودند. 
 

آیا میدانید:اولین قومی که در قبل از میلاد انیمیشن ساختند ایرانیان بودند. 
 

آیا می دانید:داریوش 
در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده 
است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است 
که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد 
که با شلاق نیز همراه بوده است 

 

آیا می دانید:تقویم 
کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای 
اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر 
طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال 
دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ 
سیاوش بوده است 

 

آیا می دانید:داریوش 
پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام 
جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی 
ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند 

 

آیا می دانید:داریوش 
برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان 
اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد 

 

آیا می دانید:اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد 
 

آیا می دانید:داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد 
 

آیا می دانید:فیثاغورث 
که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط 
داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد 

 

آیا می دانید:در 
طول سلطنت داریوش کبیر 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او 
پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و 
عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 
میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت.
 

آیا میدانید: اولین ارتش منسجم دنیا را ایرانیان باستان داشتند که ارتش جاوید یا گارد جاوید نام میداشت. 
 
و نکته مهم :

داریوش در سال 521 قبل از میلاد فرمان داد:من عدالت را دوست دارم ، از 
گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم. 

نامدار بازدید : 25 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

 

کوروش نخستین پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.مرگ کورش در سال سیام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتادهاست. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

 

به گزارش پارسینه، اگر این شانس را داشته باشید که وارد آرامگاه کورش شده باشید، به احتمال زیاد اولین چیزی که باعث تعجبتان میشد سقف بسیار کوتاه محفظه داخلی آرامگاه نسبت به ارتفاع بلند بیرونی آن است.

شاید جالب باشد بدانید که آرامگاه واقعی کورش و همسرش (کاسان دان - ملکه وقت) نه در محفظه داخلی، بلکه به صورت مخفی در بالای سقف جاسازی شده بوده است! این محفظه در سال 1338 هنگام کندن درخت انجیر وحشی که بر سقف روییده بود به وسیله باستان شناسان کشف شد و مشخص شد که پیشتر مورد دستبرد قرار گرفته و تخلیه شده است!

کوروش نخستین پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.

مرگ کورش در سال سیام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتادهاست. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

هرودوت مینویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر مینماید نقل میکنم.

کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت میپرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانهای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور میکردند.

هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهمرییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد.

کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. نخست عدهای از جنگاوران ماساگتها به رهبری سپارگاپیس فرزند ملکه، به دستهای از سربازان لشکر کوروش که از بقیه جدا افتادهبودند، حمله کرده و همه را به خاک و خون کشیدند. بعد از آن پیروزی آنها بر سفرهٔ طعام بازمانده از لشکر کوروش نشسته و با اشتیاق فراوان انقدر خوردند و نوشیدند که مست و بیهوش شدند.

 

 

پارسیان در این هنگام وقت را غنیمت شمرده بر سر آنها ریختند و سپارگاپیس را اسیر کردند. سپارگاپیس وقتی به هوش آمد و خود را اسیر دید، از کوروش استدعا کرد که غل و زنجیر از او بردارند. کوروش این تقاضا را اجابت کرد. وقتی دستان او آزاد شد، از شدت ننگ و عار خود را درجا کشت. بعد از جنگی بین دو سپاه درگرفت که از جهات شدت و خشونت در میان سایر اقوام سابقه نداشت و عاقبت ماساگتها غلبه کردند و خود کوروش نیز کشتهشد!!

نامدار بازدید : 18 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

 شايد از بناهاي به يادگار مانده از دوران هخامنشيان در تخت جمشيد ديدن کرده باشيد... اينطور گمان مي رود ، اگر چرخي در خاطرات از آن ديار بزنيد ، به خاطر خواهيد آورد که در ميان تمامي آن نگاره هاي تراشيده شده بر پيکر سخت سنگهاي تخت جمشيد و در ميان صف هاي طولاني آورندگان هدايا به دربار شاهنشاه ايران زمين ، تصويري از پيکر هيچ زني ديده نمي شود ، نه در تخت جمشيد که در هيچ کدام از نگاره هاي بازمانده از آن دوران چنين نگاره هايي را نمي توان يافت .، براستي چرا چنين است ؟ ايرانيان باستان جايگاه زن را چگونه مي شمردند؟

شايد در نگاه نخست و با قضاوتي زود هنگام ، ايرانيان باستان را متهم به مرد سالاري نماييم ، اما به هيچ روي چنين نبوده است و خلاف آنچه گاه به دروغ تبليغ شده است . ايرانيان آن دوران براي زن و جايگاه او احترامي شايان در نظر داشته و برابري زن و مرد از بديهي قوانين اجتماعي اجدادمان بوده است . فّر و شکوه و ارجمندي هر فرهنگي را بايد در احترام آن فرهنگ يا کيش بر زن و جايگاه او ارزيابي کرد . در ميان اجداد ايرانيان جايگاه زن آنچنان بالا بوده که در هر ديدگاه آن را برابر مرد مي ديدند . ، واژه " بانو " که در اصل از واژه پهلوي " ريتا با گيانو " آمده است ، به معني پرتوي يزدانيست . در زماني که در تمام گيتي زن را کنيز مي انگاشتند ، ايرانيان زن را به وزارت و سرگردگي سپاه نظامي مي گماردند . حتي در ميان روميان ، زن حق مرد دانسته مي شد و مرد حق داشت آن گونه که مي خواهد همچون وسايل زندگي با زن خويش رفتار کند . در کيش ايرانيان مردان حق انتخاب تنها يک زن را داشتند و ازدواج با بيش از يک زن گناهي هم سنگ بت پرستي ، خودکشي و بيدادگري مي بود . زن در نزد ايرانيان ، زاده هنر و سراپا مهرباني بود ، زن را سرچشمه مهر مي شمردند ، که از او تربيت فرزندان به ثمر مي رسيد . زن را مجموعه اي از هنرهاي گيتي مي دانستند و او را بر خلاف ديگر مظاهر نشاني از اوج پاکي و راستي مي انگاشتند . فرزندان خود را به زنان پارسا مي سپردند تا رسم پارسايي بياموزند و پيمان همسري بستن با زن نيک کردار را راز سربلندي مرد مي دانستند . کوروش همواره در سخنان خود از دانايي و پارسايي مادرش سخن مي گفته و آن را مي ستود . زن پارسا در ديدگاه ايرانيان باستان فرشته عشق و وفاداري " سپنتا آرميتا " شمرده مي شد . اختيار گزينش همسر در ايران باستان بر عهده دختر بود و والدين تنها حق معرفي کردن همسر را داشتند و و اين دختر بود که در نهايت همسر خود را گزينش مي کرد . اين رفتار شايسته جز بر آن نبود که زن در ايران باستان صاحب شعور و تفکر دانسته مي شد

از آنجا که ازدواج و همسر گزيني پيماني مقدس شمرده مي شد ، طلاق و جدايي بسيار سخت و نکوهيده بود . و در مقابل مردان و زناني که ازدواج کرده بودند ، احترام و جايگاه بالاتري نسبت به مجردها داشتند .ايرانيان تشويق مي شدند که همديگر را براي همسر داشتن ياري کنند و از آنجا که طلاق در آيين ايرانيان اختياري نبود ، به همين دليل در ابتداي زناشويي مهريه نوشته نمي شد . در نوشته هايي که در قطعات گلين از دوران باستان کشف گرديد و اندکي قبل رمزگشايي شده است که در کار ساختن بناي تخت جمشيد و پاسارگاد ، تعدادي از مديران ناظر بر مراحل ساخت زنان بوده اند و پرداخت دستمزد کارگران با مهر رسمي آنان صورت مي گرفته است . اصولا در ايران باستان بسياري از زمينه هاي هنري ، نظير معماري و موسيقي عرصه رشد و نشانگاه زنان بزرگي بود . آنان بر اين بودند که زن در آفرينش از بهترين خصائل بهره برده است و ايزد به هنگام آفرينش زن ، تخم مهر و مهر مادري را در او کاشته است  . پيکرش را به زيباترين گونه تراشيده و گيسوانش را آراسته است و تمام آنچه از زيبايي خود داشت به زن ارزاني کرد . دستانش را سرچشمه هنرهاي بسياري قرار داد و مهر او را در دل انسان نهاد ، آوردن فرزند را از همين رو به زن واگذاشت که مهر آور آفرينش بود .
بخاطر تمام اين انديشه ها بزرگ بود که اگر زني گناهي مي کرد بسيار نکوهيده تر از مرد گناهکار بود ، چرا که زن را نشانه مهر ايزدي مي شمردند و زني که از اين داده هاي ايزدي بهره نمي برد ، ناسپاس ايزد مي شمردند .
باور داشتن به توانمندي هاي زن در ايران باستان چنان قدرتمند بود که حتي در دنياي امروز نيز به ندرت يافت مي شود . زنان در دوران ساساني ، مطابق قوانين اساسي آن عهد ، مي توانستند بر تخت پادشاهي بنشينند. پس از کشته شدن خسرو پرويز در سال 627 ميلادي و بحراني که سراسر ايران را فرا گرفت ، " پوراندخت " دختر خسرو پرويز ، بيش از يک سال ملکه ايران شد و پس از او مدتي خواهرش " آذرميدخت " بر تخت نشست در قرن هاي پس از آن نيز در نقاط مختلف ايران ، شهزاده ملک خانم هايي بر تخت نشستند .

نامدار بازدید : 15 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

اگر قصد شروع یا ادامه تحصیل در سال جدید میلادی را دارید و هنوز درباره انتخاب رشته خود مردد هستید، نشریه نیوجاب نیویو با در نظر گرفتن بازار کاری، رشته‌های مناسب و پرتقاضا را به شما معرفی می‌کند.

از میان رشته‌های متعدد دانشگاهی که تحصیل در آنها حتی برای افرادی رویایی دست‌نیافتنی است، برخی رشته‌ها هستند که قبولی در آنها نه تنها سخت نیست بلکه آینده شغلی خوبی نیز در انتظار دانشجویانش وجود دارد.

فهرست این رشته‌ها که در صفحه اخبار آموزشی سایت یاهو منتشر شده، در پی می‌آید:

1- حسابداری: بنابر اعلام اداره کار ایالات متحده فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی در رشته حسابداری، بسیار مورد توجه هستند.

2- مدیریت: کارخانجات و شرکت‌ها همیشه به دنبال کشف و استخدام استعدادهای متخصص در امر مدیریت هستند، چرا که بسیاری از شرکت‌ها به دنبال راهکارهایی جهت کنترل هزینه‌های خود در نتیجه افزایش بازدهی هستند.

3- علوم کامپیوتر: رشته‌های مرتبط با کامپیوتر نیز در 2013 بازار بسیار خوبی دارند و به دلیل ارتباط با حرفه‌های خاص و نیاز به مهارت‌های منحصر به فرد همیشه مورد توجه هستند.

4- علوم ارتباطات: این رشته در راستای رشد روزافزون شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی بسیار مورد تقاضا است. در حقیقت مادامی که ارتباطات در دنیا ادامه دارد تقاضا در این رشته نیز ادامه خواهد یافت.

5- طراحی گرافیک: انتخاب این رشته در سال جدید تحصیلی از این لحاظ ارزشمند است که مسایل بسیاری در اینترنت وجود دارند که بایستی به آنها رنگ و لعاب بخشید تا سبب گرایش بصری افراد شوند. پیش‌بینی می‌شود تقاضا برای این رشته حد فاصل سال‌های 2010 تا 2020 با رشد 61 درصدی مواجه شود؛ این مشاغل شامل طراحی‌ سیستم‌های کامپیوتری و سایر رشته‌های مرتبط با آن می‌شود.

6- مهندسی نفت: از آنجایی که در حال حاضر جهان با کمبود سوخت مواجه‌ است، دانشگاه‌ها در تربیت آنی و کافی فارغ‌التحصیلان این رشته با محدودیت زمانی مواجه هستند. در همین رابطه اداره کار ایالات متحده اعلام داشته است که برای هر یک از پروژه‌های حفاری نیاز به مهندسان بیشتری دارند چرا که فرآیند حفاری نفت بسیار پیچیده‌تر شده است.

7- مهندسی مکانیک: مهم‌ترین دلیل مورد اقبال بودن این رشته، توجه شرکت‌ها و کارخانجات و به بهبود کیفیت تولیداتشان است. دلیل عمده دیگر نیز رشد و توسعه در زمینه انرژی خورشیدی است و مشاغل در این رابطه نیز همیشه به دنبال تامین نیازها و خواسته‌های مردم هستند. بدیهی است افرادی که اطلاعات به روز در زمینه فن‌آوری‌های روز را دارند با چشم‌انداز بهتر شغلی روبرو خواهند بود.

نامدار بازدید : 25 جمعه 13 بهمن 1391 نظرات (0)

مجله آلمانی اتوبیلد خبرداده سیتروئن قصد دارد نسل تازهای از خودروی ۲CV خود را به بازار عرضه کند. این خودرو در ایران با عنوان ژیان شهرت دارد در سال ۲۰۱۴ وارد بازار خودرو می شود.

ژیان جدید و زیبا در سال ۲۰۱۴ می آید !+ عکس www.taknaz.ir

پروژه ژیان قرن بیست و یکم با کد E3 اسنشال براساس پلتفرم سیتروئن C4 در حال ساخت است. زمزمه ساخت ژیان برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ و در مقالهای در مجله اتواکسپرس مطرح شد.

ژیان جدید و زیبا در سال ۲۰۱۴ می آید !+ عکس www.taknaz.ir

تعداد صفحات : 5

درباره ما
پارسی بمانیم!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرفدار کدوم تیمید؟؟؟؟
    زیبا ترین شهر سرزمین ایران از نظر شما ؟!
    آیا شما با حذف کشتی از المپیک موافقید؟؟؟!!!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 182
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 193
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 432
  • بازدید ماه : 800
  • بازدید سال : 2,217
  • بازدید کلی : 10,594
  • کدهای اختصاصی